اقبال و مشرق زمین- مجموع مقالات به مناسبت روز اقبال
چکیده او سیاستمداری است که دلیل ایجاد کشوری به نام پاکستان در شبهقارهی هندوستان شد. او زنده رودی است که با مولانا یکجا به معراج عرفانی-خیالی میرود. مانند دانته روانهی سفر میشود و یکی از شاهکارهای مهم ادبی-فلسفی جهان را رقم زد.او را «حکیم شرق» و «شاعر شرق» میگویند. استاد افسر رهبین در مقالهی «اقبال، شاعر شرق گرا» در خصوص شرقگرایی اقبال و پیام اقبال در مورد شرق نوشتهاند. اقبال، در کنار انتقاد دلسوزانهی که در مورد مشرق زمین دارد، آنها را تشویق به بازبینی در اندیشهها و اعمال خود نموده و آنها را از تقلید کورکورانه بر حذر میدارد. او کتاب «پیام مشرق» را در جواب دیوان «غربی-شرقی» گوته مینویسد. جناب حسیبالله احراری مقالهی در خصوص پیام مشرق نوشتند که آن مقاله را هم ضمیمهی این مجموعه کردهایم. خلاصه اینکه اقبال در پیام مشرق، جواب گوته را به زبان فلسفی شاعرانه داده و مشرق خوابیده را دعوت به بیداری نموده و میخواهد تا تقدیر خود را دوباره نوشته و جایگاه خود را در جهان در یابد. این کتاب از کتاب های دلخواه «آنه ماری شیمل» بوده و از مهم ترین کتاب های اقبال میباشد که از طریق آن می توان به افکار عرفانی و فلسفی او پی برد.خلیفه حکیم مینویسد که غزلیات اقبال را اگر در دیوان حافظ بگذاریم، نمیتوان تفاوت میان این دو را متوجه شد. جناب طارق حقجو هم نگاهی به یکی از غزلیات اقبال داشته و آنرا توضیح داده است. آقای وحید الزمان طارق، دانشمند و شاعر اهل پاکستان هم لطف نموده و مقالهی تحت عنوان «اقبال و ایرانشهر» فرستادند. اقبال رسالهی دکتورای خود را در خصوص «سیر متافزیک در ایران» نوشته و اوضاع ایران را دنبال میکرد. گرچه نتوانست به ایران سفر کند؛ ولی گاهگاهی در مورد ایران اشعاری را سروده است. ایرانشهر در این مقاله، اشاره به حوزهی تمدنی است تا دولت-ملت. اقبال برای مردم افغانستان نام آشنایی است. نام اقبال در افغانستان از زمان حیات خودش گرفته تا امروز با احترام و ارادت یاد میشود و دیوان اشعار او در کنار دیوان شاعران بزرگ مثل مولانا، حافظ، و سعدی گذاشته میشود. او در دیوان اردو خود را «محراب گل افغان» مینامد. او عشق عجیبی نسبت به مردم افغانستان داشت و افغانستان را «قلب آسیا» و «از حیات او حیات خاور است» میگوید و چشمبهراه آیندهی است که «زان که در من بود سوز و درد/ حق مرا از تقدیرش آگاه کرد». اقبال، در کنار اینکه مردانگی و«خودی» مردم افغانستان را میستود، گلایههای هم از مردم افغانستان دارد و از بیاتفاقی و عقب ماندن از کاروان عصر شکایت داشت و آنها را ترغیب به شناخت خود و یافتن خودی خود مینمود و میگفت «اپنی خودی پهچان او غافل افغان» آینده این مردم را «از جبین دیدهام». آقای هدایت الله ذاهب در مورد «آیندهی افغانستان از دیدگاه اقبال» مقالهی نوشتند که آنهم ضمیمهی این مجموع است. اقبال را «پیامآور خودی» هم نامیدند. خودی محور اساسی اندیشهی اقبال است. آقای عمران نبی با دید جدیدی به این فلسفه انداخته و مینویسد که مفهوم خودی در اندیشهی اقبال تقلیل به برداشتهای دیگری شده است. ازنظر او، خودی اقبال یک مفهوم هستی شناسانه و معرفتشناسانه است که اقبال در آن نیمنگاهی هم به مفهوم وحدت و کثرت داشته و میخواهد با این مفهوم، معضل «وحدت الوجود» را هم حل کند. جناب الیاس شهیر، مقالهی اقبال لاهوری به نام Divine Right to Rule را به فارسی ترجمه کرده است. برگردان این مقاله، یک کار ارزشمندی است؛ چون ازجمله مقالات و نوشتههای اقبال است که هنوز به زبان فارسی برگردان نشده بود. از تمام نویسندگان و بزرگان (استاد افسر رهبین، هدایت الله ذاهب، عمران نبی و الیاس شهیر) که به مناسبت روز اقبال، مقالات و نوشتههای خود را فرستادند، سپاسگزاری کرده و از عزت منان برایشان اجر دو دنیا را آرزومندم. دانلود مقاله عنوان: اقبال و مشرق زمین نویسندهها: علامه اقبال لاهوری با ترجمه الیاس شهیر، افسر رهبین، حسیب احراری، طارق حقجو، وحیدالزمان طارق، عمران نبی، هدایت الله ذاهب، انعام الله رحمانی و استاد جلال فرهیخته نهاد: کانون فرهنگی چراغ لاله تاریخ نشر: 18 عقرب ۱۴۰۴ شهر نشر: کابل، افغانستان شماره مسلسل: 804100، خزان 1404
اقبال و مشرق زمین- مجموع مقالات به مناسبت روز اقبال بیشتر بخوانید »
